ستاندنِ من از من بودن

دکتر علی نیکجو روانپزشک و روانکاو تحلیلی در شماره دوم حق ملت مقاله­ ای دارد که در آن به تاثیرات روانی نقض حریم خصوصی بر افراد توجه کرده و با تعبیر من بودن از حریم خصوصی از آن به عنوان پدیده­ ای که می ­تواند هدف توتالیتاریسم باشد سخن به میان آورده است.

در ادامه چندسطری از این مقاله را بخوانید:

  • در فضای دیجیتالیزه این خودِ سوبژه است که اطلاعات شخصی اش را در معرض عموم قرار می دهد. در این فضا آنچه که پیش از این در خلوت هم گفتنش دشوار بود، در جلوت جلوه گریمی کند. گویی با عطش وصف ناپذیری در حال نمایش خود هستیم. عطشی که خاستگاه آن می‌تواند در گرایش آدمی به سمت تجربه ی بی مرزی، محو شدن مرزهای وجودی و تجربه یگانگیبا دیگری باشد؛ که البته می تواند آسیب زا نیز باشد.
  • نظام تمامیت خواه درپی این است که به آدمیان القا کند هر سرمایه ای متعلق به اوست و از جمله خصوصی­ترین زوایای زندگی مردمان. اوست که مالک مطلق همه سرمایه هاست. در گفتمان ارباب -رعیتی این حق ارباب است که از همه ظرائف و گوشه های زندگی رعیت باخبر باشد. اساسا رعیت مالک تلقی نمی شود، که صاحب زندگی شخصی خودش باشد.

 

  • توتالیتاریسم حس مالکیت فرد بر ذهن و جسم خود را از او می ستاند. توتالیتاریسم «من» بودنِ «من» را از من می ستاند. حد نهایی آن در شکنجه تبلور می یابد. شکنجه اعم از فیزیکی وروانی قصد دارد اختیار سوبژه مالک بر خود را از او بستاند و او را به ابژه ای مملوک در ید قدرت شکنجه گر قرار دهد. شکنجه گر مالک و صاحب اختیار جسم و روان ابژه می شود ارباب قدرت قصد دارد سوژه مستقل فردیت یافته اصیل را به ابژه منفعل بی اختیار درهم کوبیده تبدیل کند.

 

  • نخستین گام به سوی زیستن در منزلگاه یگانگی، و به دست آوردن حریم های امن شخصی، توانایی همنشینی با خویشتن خویش، و برقراری جریان گفتگو میان دو وجه اساسی از وجودخویش است؛ میان میل به تکرار تجربه ی آمیختگی و بی مرزی مطلق کودکی از یک سو، و از آن سو کششی به سمت زیستن در میان پوسته های ضخیم تنهایی و انکارِ نیاز به هر نوع اتصال و وابستگی.

 

  • متن کامل این مقاله را در شماره دوم حق ملت مطالعه کنید. نسخه چاپی ماهنامه حق ملت را علاوه بر دکه­ های مطبوعاتی و کتابفروشی­ ها می­ توانید در سایت مجله هم سفارش دهید و با ارسال رایگان دریافت کنید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.